رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ { پروردگارا من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم
سلام بر دوستان/اسم وبلاگمو گذاشتم فکه ,تقدیم به شهدای گمنام عملیات رمضان و بدر بیاد
اون علی اکبرای خوش سیمایی که با گلوله و تیر شهید نشدند ,تشنگی اونا رو شهید کرد.با پاهای برهنه روی
شن های روان و گرم فکه با هاشون عهد کردم عطش مظلومیتشون رو به همه علی اکبرا ی دنیا برسونم
دوستان می دانید که در اول اشنایی بین دختر و پسر حلقه ای بین انها رد و بدل می شود اما ایا می دانید استفاده از حلقه و انگشتر طلا برای مردان حرام است ، به فتوای امام خمینی برای مردان طلای سفید اشکال ندارد ،مگر آن که همان طلای زرد باشد و با مخلوط کردن تغییر رنگ داده باشد.1
وبه فتوای آیت الله بهجت برای مرد طلای سفید حرام ونماز با آن باطل است. ولی پلاتین اشکال ندارد 2
وبه فتوای آیت الله مکارم آنچه طلا نامیده مىشود زینت کردن با آن براى مردان حرام است خواه طلاى زرد باشد یا سرخ، یا سفید ولى باید توجه داشته باشید که طبق شهادت اهل خبره پلاتین طلا نیست و فلز دیگرى است و لذا استعمال آن اشکال ندارد.3
از آیت الله خامنه ای در این رابطه سوال شده :
س 442: به دست کردن انگشتر طلا توسط مردان بخصوص در نماز چه حکمى دارد؟
ج: به دست کردن انگشتر طلا براى مردان در هیچ حالى جایز نیست و نماز با آن هم بنا بر احتیاط واجب، باطل است.
س 443:استفاده مردان از انگشترى که از جنس طلاى سفید است، چه حکمى دارد؟
ج: اگر چیزى که طلاى سفید نامیده مىشود همان طلاى زرد است که بر اثر مخلوط کردن مادهاى رنگ آن سفید شده، حرام است ولى اگر عنصر طلا در آن به قدرى کم است که عرفاً به آن طلا نمىگویند مانع ندارد و پلاتین نیز اشکال ندارد. 4
از عشق هرچه بیشتر میشنویم سیرابتر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر ، تشنه تر
************************
عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر
************************
عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار از اطمینان
************************
عشق بینائی را میگیرد و دوست داشتن میدهد
************************
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن
************************
تو اگر می دانستی >خداوند آدم را آفرید تا منزل آدمی سراسر دنیاست ........ کارش همه جرم و کار حق لطف عطاست گوشات را به نجوای غروب اینجا بسپار (شلمچه) «روی زمین دنبال آسمان نگردید. هر چه هست آن بالاست» این جملهایست که از کودکی به ما گفته بودند، و این را کرده بودند به قانونی بدون استثنا و تبصره. امروز من میخواهم یکی از استثناهای این قانون را رو کنم. گرچه زحمت پیدا کردن آن را من نکشیدهام. برای پیدا کردن تبصرههای این قانون، یک عالمه خون ریخته شده است. باور کن! ? عملیات کربلای چهار تمام شده بود و هنوز خاطرة شهادت بسیاری از بچهها از اذهان زدوده نشده بود که باید رزمندگان و مردم شهد شیرین پیروزی را میچشیدند، که اینها را یکی از فرماندهان عملیات کربلای پنج میگوید. میگوید تمام جوانب را بررسی کردیم. ? شناسایی منطقه کار راحتی نبود. محور «شلمچه» از همه محورها مهمتر بود. شلمچه دروازه بصره بود. از این نقطه میتوانستند به دشمن نفوذ کنند. البته راحت هم که نه. دشمن محکمترین مواضع و موانع را برپا کرده بود. بررسی منطقه کلی وقت میبرد. دشمن در منطقه آب رها کرده بود. خط اولش، دژ محکمی بود با سنگرهای بتونی. پشت آن تانکها مستقر بودند و به خوبی بر منطقه اشراف داشتند. خط دوم و سوم که کانال بود، خط چهارمش هم پشت نهر دوعیجی بود. خط پنجمی هم بود که قرارگاه تاکتیکی دشمن بود و مرکز توپخانه، و تازه این همة ماجرا نبود. ? 19 دی ماه 1365 بود. ساعت یک و نیم شب. دشمن اینطور استدلال کرده بود که فعلاً ایران بعد از عملیات ناموفق کربلای چهار، قادر به انجام عملیات جدید نیست. نیروهای عراقی کمکم به سمت فاو رفته بودند تا در بازپسگیری آنجا حضور داشته باشند. اینجا بود که رزمندهها، زمان را به دست گرفتند. حمله نیمهشب بسیجیها در شرق بصره، دشمن را گیج کرده بود. دشمن غافلگیر شده بود. رمز مقدس «یا زهرا(س)» داشت کار خودش را میکرد. ? شکستهای پیاپی، دشمن را به این نتیجه رسانده بود که به جای حالت تهاجمی، حالت تدافعی بگیرد. به همین دلیل، دست به کار شد و در شلمچه، موانع وسیعی به شکل «ن» ساخت که دهانه باز آنها به عرض سیصد متر به طرف ایران قرار داشت. ارتفاع این موانع، به هفت متر میرسید. ساخت این نونیها کار را برای ما دشوار ساخته بود. دیدی که عراق از اطراف این گودال به سر رزمندههای ایرانی داشت، امکان هر تحرکی را از آنها میگرفت و ما برای فتح هر یک از این موانع، شهدای بسیاری را تقدیم کردیم. اما بالاخره ایمان و ارادة رزمندگان از سد تمامی موانع گذشت. ? خیلیها زیر رگبار گلوله، فقط «هدف» را میدیدند و بهانهای برای برگشتن نمیآوردند. آنچه در شلمچه مهم بود، این بود که رزمندهها، سرعت عمل را به دست بگیرند. در صورت تسط بر این منطقه، ایران میتوانست برتری خود را در جنگ ثابت کند... . ? باید جاده شلمچه باز میشد. برای پشتیبانی رزمندهها، به میدان آمدند. گرچه همه عوامل دست به دست هم داده بودند تا پیشروی رزمندگان اسلام کند شود، بچهها به خوبی از پس تجهیزات بالای دشمن برآمدند. 45 روز تهاجم و مقاومت! ? ارتش عراق مثل اژدهای دو سری بود که رزمندهها با این عملیات، یک سرش را داغان کرده باشند، سر دیگرش وحشی شده بود. میغرید، شکست را باور نداشت. روزنامه Observer چاپ پاریس نوشت: «برای اولین بار از آغاز جنگ تاکنون، ناظران و کارشناسان غربی درباره امکانات دفاعی عراق دچار تردید شدهاند.» هفتهنامه نیوزویک هم نوشت: «تهاجم ایرانیها در نزدیکی بصره، حداقل یک چیز را درباره جنگ ایران و عراق تغییر داده و آن، این است که برای اولین بار طی چند سال گذشته، این احتمال را که یک طرف حقیقتاً بر دیگری پیروز شود، مطرح ساخته است.» ? خیلیها شملچه را با غروبش میشناسند. غروب که میشود، سرخی آسمان که جای خورشید را میگیرد، حزن عجیبی میریزد در دلهای عاشق. آدم انگار دیوانه میشود. انگار یک عالمه حقیقت، یک عالمه ذکر، یک عالمه صدا و ناله میخواهند هجوم بیاورند به مغزت و تو در امان نیستی از همه اینها. عجیب است... آدم در هجوم این همه باشد و لذت ببرد، عشقبازی کند، خودش را بیندازد روی خاک و خاک را مشت کند و توی دستهایش بگیرد.
که چه شوری دارد
که چه شوقی دارد
با لبهای دیگری خندیدن
و با چشمان خویش گریستن
هرگز
نمی پرسیدی که ای دوست چرا تنهاییادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » fake ( شنبه 88/2/26 :: ساعت 12:58 عصر )
اما خداوند باآدم خلقت را تمام نکرده بود
آدم رازهای نهان را نمی دانست
و خداوند را حس نمی کرد
آدم با عشق آشنا نبود
و نمیتوانست قربان صدقه خداوندبرود
آدم تفکروشناورشدن درزیبائیهارانمیدانست
آدم ازگل(حما مسنون)بود
آفرینش هنوز کامل نشده بود
واینگونه بود که خداوند حواراآفریدازجنس درخت
باروروزاینده
ازجنس دل به لطافت حریر
آدم با«تنهائی» آغازکرد
حوا با« عشق»
آدم تنها ومجرد بود چون کلمه
و حوا ترکیب زیبای کلمات:«شعر»
وقتی حوا سخن گفت
آدم نیایش را تجربه کرد
وقتی حوا جلوه گر زیبائیهای خداوندی شد آدم برخاک افتادن راآموخت
شاعران «حوا»های درون «آدم»ها هستند http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/14.gif
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » fake ( شنبه 88/2/26 :: ساعت 12:52 عصر )
دست هایی که کمک می کنند مقدس تر از لب هایی هستند که دعا می کنندادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » fake ( جمعه 88/1/14 :: ساعت 10:39 عصر )
خوش باش که آن سرا نیز چنین خواهد بود ........ سالی که نکوست از بهارش پیداست
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » fake ( سه شنبه 87/12/27 :: ساعت 10:53 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » fake ( دوشنبه 87/12/5 :: ساعت 12:55 صبح )
یا علی گفتیم و عشق اغاز شد
ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد
اگه انگشتر مرد طلا باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کدومش خشگل تره
دل دونی
عشق با ادم
دست هایی که کمک می کنند مقدس تر از لب هایی هستند که دع
خونه تکونی
گوشت را به نجوای غروب اینجا بسپار (شلمچه)
[عناوین آرشیوشده]